کد مطلب:325950 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:288

دولت و بهائیان
در دوران پهلوی به ویژه در دوره پهلوی به علت مساعد شدن شرایط حضور بهائیان در صحنه های اجتماعی و به خصوص سیاسی، شاهد حضور گسترده و فعال آنان در مناصب كلیدی هستیم. آغاز حكومت رضاخان با ابتدای رهبری شوقی افندی جانشین عباس افندی همراه است. در دوران پهلوی شاهد این هستیم كه بهائیت در پناه دولت خود را حفظ كرده بر پیروان خود می افزاید و در این دوران ایران به پناهگاه امنی برای بهائیان تبدیل می گردد. لازم به ذكر است كه در دوران پهلوی سران اصلی بهائیت در خارج از كشور (عمدتا در اروپا و آمریكا) به سر می برند و امور بهائیان ایران به دستور شوقی افندی و بعدها بیت العدل اعظم كه مركزیت آن در اسرائیل می باشد از مجاری محافل ملی داخل كشور اداره می شد.

به نظر می رسد رضاخان نسبت به بهائیان بسیار خوش بین بوده است، چنان كه یكی از افسران بهائی را به عنوان آجودان مخصوص فرزند خود ولیعهد انتخاب می كند. به گفته فردوست این شخص كه سرگرد صنیعی نام داشت، بعدها سپهبد می شود و به وزارت جنگ و تصدی یكی دیگر از وزارتخانه ها منصوب می گردد و این مثال خود حاكی از احترام و اعتماد رضاخان به بهائیان و میزان نفوذ آنان در دستگاه دولتی می باشد.

جنبش بهائیت در دوران پهلوی یكی از شاخه های بسیار مؤثر و با نفوذ در تشكیلات سیاسی دولت و به تبع آن ساختارهای فرهنگی و اقتصادی كشور بوده است. در دوران پهلوی اول سیاست دین و روحانیت زدایی او مطابق میل و هدف بهائیان بود. بنابراین مقابله آنان با دولت از میان رفت و بر عكس نوعی همكاری با آن داشتند. آنها با همكاری دولت به مقابله با نهاد دین پرداختند. این مقابله تا حد كشف حجاب كه از احكام ضروری دین مبین اسلام است، پیش رفت. برای این كه جریان جنبش بهائیت را در دوران پهلوی به خصوص پهلوی دوم پیگیری كنیم و دریابیم تا چه میزان فعالیت داشته و در سرنوشت سیاسی و اجتماعی این كشور نفوذ و تأثیر داشته است در این قسمت به معرفی برخی از عناصر بهایی كه از دیگران تأثیر گذارتر و مهمتر بوده اند می پردازیم.

افرادی همچون هژبر یزدانی سرمایه دار معروف، ثابت پاسال رئیس رادیو تلویزیون، عهدیه خواننده زمان شاه، فرخ رو پارسا وزیر آموزش و پرورش كابینه هویدا، دكتر شاهقلی وزیر بهداری كه پسر سرهنگ شاه قلی مؤذن بهائی ها بود، مهندی از بهائیان كاشان شاغل در دفتر مخصوص فرح پهلوی، مهدی میثاقیه سرمایه دار و صاحب استودیو میثاقیه و صدها نفر بهایی منتفذ دیگر.

محمدرضا پهلوی معتقد بود كه بهائیان علیه او توطئه نمی كنند بنابراین وجودشان در مناصب دولتی برای او مفید تلقی می شد. آنان هم از این موقعیت برای ثروتمند شدن و در دست گرفتن اقتصاد كشور سود می جستند. آنان با استفاده از نفوذ
سیاسی خود در غصب اموال دیگران نیز كوشا بودند. به نظر فردوست كسب ثروت های فراوان به دست هژیر یزدانی همه متعلق به جامعه بهائیت می باشد و نام هژبر در حقیقت پوششی برای كسب قدرت اقتصادی توسعه این فرقه بوده است.

در دوران محمدرضا پهلوی بهائیت روند رو به رشدی می یابد شخص شاه از گسترش نفوذ آنان به عنوان عناصر مطمئن و در ضمن بی خطر برای سلطنتش حمایت ویژه نموده است.

وضعیت بهائیان در این دوره با شعارهای مذهبی و ادعاهای وابستگی به مكتب تشیع محمدرضا چندان سازگار نیست او می توانست با تكیه بر آنان در مقابل فرهنگ هنوز غالب شیعه مردم و اقتدار روحانیت بایستد از آنان به عنوان كارگزار استفاده كند و هرگاه كه صلاح بداند در صورت خطری از جانب آنان با نیروهای مذهبی مردم آنان را كنترل كند. به عبارت دیگر شاه با استفاده فرهنگ غیرشیعی و غرب باور بهائیان از آنان در راستای استحاله فرهنگ مذهبی - ملی و جلب حمایت بیگانگان استفاده می نمود و با استفاده از تضاد بین آنان و مردم، اهرم كنترل آنان را در دستان خویش می فشرد.